مزدا؛ مرگ پزشک انساندوست و غم کودکان نیازمند

پرفسور کیوان مزدا که کودکان محروم بسیاری را با عملهای جراحی فوق العادۀ ستون فقرات نجات داد و به پدر کمر دنیا هم شهرت یافت درگذشت. دو سال پیش به بهانۀ فیلم مستند «آی آدم ها» دربارۀ او نوشتیم...
۱۶:۳۴ - ۱۲ مهر ۱۳۹۷
وانانیوز|
امروز پنج شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۷ را با خبر تلخ و تکاندهندۀ درگذشت پزشک انساندوست و برجستۀ ایرانی – فرانسوی شروع کردم.
دکتر کیوان مزدا که کودکان محروم بسیاری را با عملهای جراحی فوقالعادۀ ستون فقرات نجات داد و به پدر کمر دنیا هم شهرت یافت.
با این پزشک انساندوست در شامگاه ۱۳ تیر ۱۳۹۵ و در آیین رونمایی از فیلم مستند «آی آدم ها» از نزدیک آشنا شدم و دقایقی صحبت کردم و روز بعد یادداشتی در «عصر ایران» نوشتم.
با روحی افسرده از این خبر تلخ، بخشهایی از همان یادداشت را به یاد پرفسور مزدا نقل و بازنشر میکنیم:
شامگاه ۱۳ تیر ماه ۱۳۹۵ و در یکی از واپسین شبهای ماه رمضان، آیین رونمایی از فیلم مستند «آی آدمها» ساختۀ خانم «رخشان بنی اعتماد» در تالار همایشهای بینالمللی کتابخانه ملی ایران برگزار شد.
کارگردان در توصیف این فیلم نوشته بود: «آی آدمها ستایشی است از انسان و عشق به انسان. ستایشی از تلاش داوطلبانه کسانی که مرهم دردهای محرومان جامعه هستند. ستایش آنان که حلقههای امید را به هم پیوند میزنند و زنجیرهای میسازند از انسان و عشق به انسان.»
در پایان فیلم، اما بیننده درمییابد که کارگردان سخنی به گزاف ننوشته هر چند که از پیش نیز روشن بود که خانم بنیاعتماد اهل گزافهگویی نیست. با این حال «آی آدم ها» را که تماشا میکنی انگار تمام وجود لبریز از این عشق میشود.
موسسۀ خیریۀ زنجیرۀ امید با هدف درمان کودکان محروم زیر ۱۸ سال که به بیماریهای قلبی، ارتوپدی و ترمیمی مبتلایند تاسیس شده و با موسسه خیریه بین المللی زنجیره امید فرانسه همکاری میکند و طی ۹ سال گذشته کوشیده بر چهره کودکانی لبخند بنشاند که حتی خود و خانواده شان هم ناامید شده بودند و با این زنجیره، امید دوباره به زندگی آنان باز میگردد.
در صحنۀ تکان دهندهای از فیلم، پدر یکی از این کودکان پیشنهاد میکند به شمال سفر کنند تا کودک را در دریا غرق کند و همه از این رنج کُشنده خلاص شوند. این صحنه بسیار تکاندهنده است و چه بسا بیننده از خود بپرسد اگر ما جای او بودیم آیا چنین فکری به ذهنمان خطور نمیکرد؟ آنگاه خود را سرزنش کند که چرا چنین میاندیشد.
[..]درباره «آی آدم ها» میتوان گفت: کارگردان یک فیلم سهل و ممتنع ساخته است:
سهل به این خاطر که اگر رخشان بنی اعتماد را نشناسی گمان میکنی مانند گزارشهای معمول تلویزیونی است و ممتنع به این خاطر که هر چه زمان میگذرد درمییابی با یک مستند کاملا حرفهای رو به رو هستی که چه بسا از غیر بنی اعتماد چنین کاری بر نیاید.
کارگردان با مهارت توانسته کودکان توانیاب را در هیات ستارگان فیلم به تصویر کشد تا جایی که در پایان فیلم تصویر «بهروز» در خاطر میماند. تغییر و بهبود این نوجوان بیش از دیگران در فیلم مشهود است و مقایسه وضعیت اولیه او با آنچه در پایان فیلم میبینی و نیز با چهره و وضعیت امروز او که در مراسم حاضر بود به صورتی آشکار هم از خدمات موسسه و زحمات پزشک معالج حکایت میکند و هم از وقت و حوصلهای که کارگردان صرف کرده و نشان میدهد در بازه زمانی کوتاه فراهم نیامده است.
نویسنده این سطور، اما بیش از همه تحت تاثیر منش و رفتار پروفسور کیوان مزدا – جراح فوق تخصص ارتوپدی - قرار گرفت. پزشک انسان دوستی که به «مرد کمر دنیا» مشهور است. او که از پدری ایرانی و مادری فرانسوی زاده و بیشتر عمر در فرانسه بوده اکنون رییس بخش ارتوپدی بیمارستان معتبری در پاریس است و همراه همیشگی زنجیره امید و غالب این کودکان را او تحت عمل جراحی قرار داده است.
او ۱۵ سال با موسسه زنجیره امید در فرانسه همکاری داشته و انسان دوستی و شور و شوق معالجه بیماران و خصوصا کودکان در سیمایش موج میزند و فیلم بی هیچ تکلف و تصنعی توانسته آن را به نمایش گذارد. هنر خانم بنی اعتماد را هنگامی بیشتر دریافتم که در میز افطار توفیق گفت و گویی کوتاه با دکتر مزدا کیوان دست داد. هم او که از جانب بیماران «مزدا» خطاب میشد؛ صمیمانه و بی تکلف.
[..]در کتابچه گزارش عملکرد موسسه زنجیره امید از دکتر کیوان مزدا پرسیده شده «چگونه است که شما از این همه کار خسته نمیشوید؟» و او پاسخ میدهد: «کار نیست، زندگی است».
نیما یوشیج سالها پیش سروده بود: «آی آدم ها! که در ساحل نشسته شاد و خندانید/ یک نفر در آب دارد میسپارد جان» و نام فیلم از این شعر گرفته شده است.
روایت کارگردان درباره نام فیلم خواندنی است: «ابوالفضل زارعی نوجوان روستای مرنجان، شرایط پر ریسکی داشت ... او به ادبیات شوق غریبی داشت و این شعر نیما را با صدایی ضعیف و لرزان برای مان خوانده بود و یدالله نجفی – صدا بردار فقید- در میان صداهای ضبط شده اش به دنبال آن میگشت. تصمیم به صدای ابوالفضل برای این صحنه در همان روز قطعی شد و من آوای هانا کامکار را که بسیار دوست میدارم در همان لحظه در ذهنم شنیدم و چند ماه بعد موسیقی فیلم را سیامک کلانتری ساخته شد و آواز هانا نقطه پایان فیام شد.»
این روایت را میتوان ادامه داد، اما وقتی اصغر فرهادی ایستاد و فیلم و کارگردان را ستود حرف دیگری باقی نمیماند جز آن که درباره فعالیتهای گذشته و برنامههای جاری و آینده موسسه دو نکته را بگوییم:
نخست این که تاکنون نزدیک به ۷ هزار کودک بیمار در کلینیکهای فوق تخصصی تشخیصی موسسه «زنجیره امید» به رایگان معاینه شدهاند و دیگری: در سال جاری قصد دارند ۱۲۰۰ کودک دیگر را - فارغ از نژاد و ملیت و مذهب - درمان کنند.
آیین رونمایی از فیلم مستند تمام شد مثل هر مراسم دیگر. فیلم هم به زودی در سیماهای هنر و تجربه به نمایش در میآید و بیش از همه آنچه دیدم و شنیدم چهره «بهروز» و «مزدا» در یاد مانده است و میماند...
******
مرگ پرفسور مزدا تلخترین خبر برای کودکانی است که در نوبت بودند و به دستان او امید بسته بودند و حالا باید منتظر بود و دید کدام پزشکان پا پیش میگذارند تا این کودکان، نومید نشوند؟ کیوان مزدا آیا جانشینی دارد؟
انتهای پیام
دکتر کیوان مزدا که کودکان محروم بسیاری را با عملهای جراحی فوقالعادۀ ستون فقرات نجات داد و به پدر کمر دنیا هم شهرت یافت.
با این پزشک انساندوست در شامگاه ۱۳ تیر ۱۳۹۵ و در آیین رونمایی از فیلم مستند «آی آدم ها» از نزدیک آشنا شدم و دقایقی صحبت کردم و روز بعد یادداشتی در «عصر ایران» نوشتم.
با روحی افسرده از این خبر تلخ، بخشهایی از همان یادداشت را به یاد پرفسور مزدا نقل و بازنشر میکنیم:
شامگاه ۱۳ تیر ماه ۱۳۹۵ و در یکی از واپسین شبهای ماه رمضان، آیین رونمایی از فیلم مستند «آی آدمها» ساختۀ خانم «رخشان بنی اعتماد» در تالار همایشهای بینالمللی کتابخانه ملی ایران برگزار شد.
کارگردان در توصیف این فیلم نوشته بود: «آی آدمها ستایشی است از انسان و عشق به انسان. ستایشی از تلاش داوطلبانه کسانی که مرهم دردهای محرومان جامعه هستند. ستایش آنان که حلقههای امید را به هم پیوند میزنند و زنجیرهای میسازند از انسان و عشق به انسان.»
در پایان فیلم، اما بیننده درمییابد که کارگردان سخنی به گزاف ننوشته هر چند که از پیش نیز روشن بود که خانم بنیاعتماد اهل گزافهگویی نیست. با این حال «آی آدم ها» را که تماشا میکنی انگار تمام وجود لبریز از این عشق میشود.
موسسۀ خیریۀ زنجیرۀ امید با هدف درمان کودکان محروم زیر ۱۸ سال که به بیماریهای قلبی، ارتوپدی و ترمیمی مبتلایند تاسیس شده و با موسسه خیریه بین المللی زنجیره امید فرانسه همکاری میکند و طی ۹ سال گذشته کوشیده بر چهره کودکانی لبخند بنشاند که حتی خود و خانواده شان هم ناامید شده بودند و با این زنجیره، امید دوباره به زندگی آنان باز میگردد.
در صحنۀ تکان دهندهای از فیلم، پدر یکی از این کودکان پیشنهاد میکند به شمال سفر کنند تا کودک را در دریا غرق کند و همه از این رنج کُشنده خلاص شوند. این صحنه بسیار تکاندهنده است و چه بسا بیننده از خود بپرسد اگر ما جای او بودیم آیا چنین فکری به ذهنمان خطور نمیکرد؟ آنگاه خود را سرزنش کند که چرا چنین میاندیشد.
[..]درباره «آی آدم ها» میتوان گفت: کارگردان یک فیلم سهل و ممتنع ساخته است:
سهل به این خاطر که اگر رخشان بنی اعتماد را نشناسی گمان میکنی مانند گزارشهای معمول تلویزیونی است و ممتنع به این خاطر که هر چه زمان میگذرد درمییابی با یک مستند کاملا حرفهای رو به رو هستی که چه بسا از غیر بنی اعتماد چنین کاری بر نیاید.
کارگردان با مهارت توانسته کودکان توانیاب را در هیات ستارگان فیلم به تصویر کشد تا جایی که در پایان فیلم تصویر «بهروز» در خاطر میماند. تغییر و بهبود این نوجوان بیش از دیگران در فیلم مشهود است و مقایسه وضعیت اولیه او با آنچه در پایان فیلم میبینی و نیز با چهره و وضعیت امروز او که در مراسم حاضر بود به صورتی آشکار هم از خدمات موسسه و زحمات پزشک معالج حکایت میکند و هم از وقت و حوصلهای که کارگردان صرف کرده و نشان میدهد در بازه زمانی کوتاه فراهم نیامده است.
نویسنده این سطور، اما بیش از همه تحت تاثیر منش و رفتار پروفسور کیوان مزدا – جراح فوق تخصص ارتوپدی - قرار گرفت. پزشک انسان دوستی که به «مرد کمر دنیا» مشهور است. او که از پدری ایرانی و مادری فرانسوی زاده و بیشتر عمر در فرانسه بوده اکنون رییس بخش ارتوپدی بیمارستان معتبری در پاریس است و همراه همیشگی زنجیره امید و غالب این کودکان را او تحت عمل جراحی قرار داده است.
او ۱۵ سال با موسسه زنجیره امید در فرانسه همکاری داشته و انسان دوستی و شور و شوق معالجه بیماران و خصوصا کودکان در سیمایش موج میزند و فیلم بی هیچ تکلف و تصنعی توانسته آن را به نمایش گذارد. هنر خانم بنی اعتماد را هنگامی بیشتر دریافتم که در میز افطار توفیق گفت و گویی کوتاه با دکتر مزدا کیوان دست داد. هم او که از جانب بیماران «مزدا» خطاب میشد؛ صمیمانه و بی تکلف.
[..]در کتابچه گزارش عملکرد موسسه زنجیره امید از دکتر کیوان مزدا پرسیده شده «چگونه است که شما از این همه کار خسته نمیشوید؟» و او پاسخ میدهد: «کار نیست، زندگی است».
نیما یوشیج سالها پیش سروده بود: «آی آدم ها! که در ساحل نشسته شاد و خندانید/ یک نفر در آب دارد میسپارد جان» و نام فیلم از این شعر گرفته شده است.
روایت کارگردان درباره نام فیلم خواندنی است: «ابوالفضل زارعی نوجوان روستای مرنجان، شرایط پر ریسکی داشت ... او به ادبیات شوق غریبی داشت و این شعر نیما را با صدایی ضعیف و لرزان برای مان خوانده بود و یدالله نجفی – صدا بردار فقید- در میان صداهای ضبط شده اش به دنبال آن میگشت. تصمیم به صدای ابوالفضل برای این صحنه در همان روز قطعی شد و من آوای هانا کامکار را که بسیار دوست میدارم در همان لحظه در ذهنم شنیدم و چند ماه بعد موسیقی فیلم را سیامک کلانتری ساخته شد و آواز هانا نقطه پایان فیام شد.»
این روایت را میتوان ادامه داد، اما وقتی اصغر فرهادی ایستاد و فیلم و کارگردان را ستود حرف دیگری باقی نمیماند جز آن که درباره فعالیتهای گذشته و برنامههای جاری و آینده موسسه دو نکته را بگوییم:
نخست این که تاکنون نزدیک به ۷ هزار کودک بیمار در کلینیکهای فوق تخصصی تشخیصی موسسه «زنجیره امید» به رایگان معاینه شدهاند و دیگری: در سال جاری قصد دارند ۱۲۰۰ کودک دیگر را - فارغ از نژاد و ملیت و مذهب - درمان کنند.
آیین رونمایی از فیلم مستند تمام شد مثل هر مراسم دیگر. فیلم هم به زودی در سیماهای هنر و تجربه به نمایش در میآید و بیش از همه آنچه دیدم و شنیدم چهره «بهروز» و «مزدا» در یاد مانده است و میماند...
******
مرگ پرفسور مزدا تلخترین خبر برای کودکانی است که در نوبت بودند و به دستان او امید بسته بودند و حالا باید منتظر بود و دید کدام پزشکان پا پیش میگذارند تا این کودکان، نومید نشوند؟ کیوان مزدا آیا جانشینی دارد؟
انتهای پیام
لینک کپی شد
آهن ملل
ارسال نظر